کنایه ازرقص کردن و چرخ زدن. (آنندراج) (غیاث) : به مارافسایی آن طره و دوش به چنبربازی آن حلقه و گوش. نظامی. ، نوعی بازی که در سیرکها معمول است، بدین طریق که اسب و سوار و دیگر حیوان را از حلقه های آویخته به چالاکی گذرانند. و رجوع به چنبر شود
کنایه ازرقص کردن و چرخ زدن. (آنندراج) (غیاث) : به مارافسایی آن طره و دوش به چنبربازی آن حلقه و گوش. نظامی. ، نوعی بازی که در سیرکها معمول است، بدین طریق که اسب و سوار و دیگر حیوان را از حلقه های آویخته به چالاکی گذرانند. و رجوع به چنبر شود
کنایه از مکر و فریب و دغل بازی. (آنندراج). روباه بازی. رجوع به روباه بازی شود: این سگ صفتان کنند ای آهوچشم ناگاه ترا صید ز روبه بازی. سرخسی. شیر فلک را برد به روبه بازی آنکه توباشی ورا مربی و حامی. سوزنی. چو روباهان و خرگوشان منه گوش به روبه بازی این خواب خرگوش. نظامی. رو تو روبه بازی خرگوش بین مکر و شیراندازی خرگوش بین. مولوی
کنایه از مکر و فریب و دغل بازی. (آنندراج). روباه بازی. رجوع به روباه بازی شود: این سگ صفتان کنند ای آهوچشم ناگاه ترا صید ز روبه بازی. سرخسی. شیر فلک را برد به روبه بازی آنکه توباشی ورا مربی و حامی. سوزنی. چو روباهان و خرگوشان منه گوش به روبه بازی این خواب خرگوش. نظامی. رو تو روبه بازی خرگوش بین مکر و شیراندازی خرگوش بین. مولوی
عمل گوی باز، کار گوی باز، گوی باختن، بازی کردن با گوی: پس از چه رسد سرفرازی مرا چو کوشش ترا گوی بازی مرا، اسدی، در این روز به کدو زدن و لهو و لعب و گوی بازی کردن مشغول باشند، (تاریخ قم ص 248)
عمل گوی باز، کار گوی باز، گوی باختن، بازی کردن با گوی: پس از چه رسد سرفرازی مرا چو کوشش ترا گوی بازی مرا، اسدی، در این روز به کدو زدن و لهو و لعب و گوی بازی کردن مشغول باشند، (تاریخ قم ص 248)
بجولبازی، منگ منگیا بازی با قاب توضیح در عهد شاه عباس بزرگ معمول بود که با قاب (گوسفند) بازی میکردند. یک طرف قاب دزد و طرف دیگر آن عاشق نامیده می شد، قمار بازی
بجولبازی، منگ منگیا بازی با قاب توضیح در عهد شاه عباس بزرگ معمول بود که با قاب (گوسفند) بازی میکردند. یک طرف قاب دزد و طرف دیگر آن عاشق نامیده می شد، قمار بازی